آنتی واقعیت
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۱ ق.ظ
توی خیال های من همیشه یکی هست که خعععلی دوسش دارم.
همیشه یه عالم حرف دارم که باهاش بزنم
اساسی حرف های همو می فهمیم.
یکی که خیلی مهربونه
در عین حالی که خیلی نازک احساسه، مثل کوه می مونه
یه سر و گردن از زندگی سره.
یکی که روح ام رو فشار میده
یکی که دل تنگ که میشم، خیال می کنم لابد دل تنگ اونم
لابد اونه که باید بیاد تا حالم خوب بشه
بعدش هیچوقت هم لازم نیس بهش ثابت کنم که چقدر می خوامش
می دونه و می دونم
یه جور اعتماد بی دغدغه بهش دارم، بهم داره.
خلاصه خععععلی با هم خوبیم.
...
ولی یه عیبی داره این قضیه
خیاله
واقعیت می تونه با یه نهیب کوچولو از هستی ساقط اش کنه.
پ.ن.: من گمون میکنم این خیال یه جور نشونی هست، باید مراقبش بود. اگه گم بشه، گم میشیم.
- ۹۳/۰۳/۱۳