ایلاج

فرو رفتن روز در شب و بر آمدن روز از شب

ایلاج

فرو رفتن روز در شب و بر آمدن روز از شب

نوستالژی

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ق.ظ

یک

یه جوری شدم. 

دلم می خواهد همین جور، یک ریز، بی وقفه بخونم

هر چیزی که به دستم می رسه

هر چیزی که می شه به لحظه ای درنگ خواند و گذشت.


دو

این روزها یه جور دیگه هم شدم

دنبال هیچی نیستم

نه اتفاقی

نه کسی

نه خطی و ربطی.

مهربون هم شدم.

به هیشکی و هیچی نه نمی گم

جز به دل خودم.


سه

یه حسی بهم میگه که دیگه وقتش رسیده

وقت یه تشییع جنازه با حال

دو تیکه شدم

یه تیکه بی جان و سرد افتاده اون وسط

اون یکی تیکه نشسته بالای سرش به گریه کردن

های هااای گریه می کنه

دل پری داره

خالی که بشه

اونم میفته می میره. 

  • ایلاج

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی