ایلاج

فرو رفتن روز در شب و بر آمدن روز از شب

ایلاج

فرو رفتن روز در شب و بر آمدن روز از شب

آنتی واقعیت

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۱ ق.ظ

توی خیال های من همیشه یکی هست که خعععلی دوسش دارم.

همیشه یه عالم حرف دارم که باهاش بزنم

اساسی حرف های همو می فهمیم.

یکی که خیلی مهربونه

در عین حالی که خیلی نازک احساسه، مثل کوه می مونه

یه سر و گردن از زندگی سره.

یکی که روح ام رو فشار میده

یکی که دل تنگ که میشم، خیال می کنم لابد دل تنگ اونم

لابد اونه که باید بیاد تا حالم خوب بشه

بعدش هیچوقت هم لازم نیس بهش ثابت کنم که چقدر می خوامش

می دونه و می دونم

یه جور اعتماد بی دغدغه بهش دارم، بهم داره.

خلاصه خععععلی با هم خوبیم.

...

ولی یه عیبی داره این قضیه

خیاله

واقعیت می تونه با یه نهیب کوچولو از هستی ساقط اش کنه.


پ.ن.: من گمون میکنم این خیال یه جور نشونی هست، باید مراقبش بود. اگه گم بشه، گم میشیم.

  • ایلاج

نظرات  (۱)

  • مرتضی آزاد
  • سلام. بهره بردیم. خیلی عالی بود. خدا قوت!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی